رابین ویلیامز(Robin Williams)
بیوگرافی رابین ویلیامز
فیلم و سریال های رابین ویلیامز
رابین مک لورین ویلیامز، معروف به رابین ویلیامز (Robin Williams) بازیگر و کمدین آمریکایی بود که در ۲۱ جولای ۱۹۵۱ در بیمارستان سنت لوک در شیکاگو، ایلینوی به دنیا آمد. پدرش، رابرت فیتزجرالد ویلیامز، از مدیران ارشد بخش لینکلن- مرکوری فورد بود. مادرش لوری مک لورین نام داشت که یک مدل سابق از جکسون، می سی سی پی بود و پدربزرگش، سناتور و فرماندار می سی سی پی، آنسلم جی مک لورین بود.
کودکی و نوجوانی رابین ویلیامز
ویلیامز در مدرسه ابتدایی دولتی در لیک فارست، در مدرسه ابتدایی گورتن و مدرسه راهنمایی را در دبیرستان دیر پات تحصیل کرد. در اواخر سال 1963، زمانی که ویلیامز 12 ساله بود، پدرش به دیترویت منتقل شد. خانواده در یک خانه مزرعه در حومه بلومفیلد هیلز، میشیگان زندگی می کردند، جایی که او در مدرسه خصوصی دیترویت کانتری دانش آموز بود. او در تیم کشتی مدرسه حضور داشت و به عنوان رئیس کلاس انتخاب شد.
از آنجایی که والدین ویلیامز هر دو شاغل بودند، تا حدی توسط خدمتکار خانواده که همراه اصلی او بود بزرگ شد. هنگامی که او 16 ساله بود، پدرش بازنشسته شد و خانواده به تیبورون، کالیفرنیا نقل مکان کردند. پس از نقل مکان، ویلیامز به دبیرستان ردوود در لارکسپور نزدیک شد.
پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، او در کالج مردانه کلرمونت در کلرمونت کالیفرنیا ثبت نام کرد تا در رشته علوم سیاسی تحصیل کند. وی برای ادامه بازیگری ترک تحصیل کرد. ویلیامز به مدت سه سال در کالج مارین، یک کالج محلی در کنتفیلد، کالیفرنیا، تئاتر خواند. عمق استعداد این بازیگر جوان زمانی آشکار شد که برای بازی در موزیکال الیور به عنوان فاگین انتخاب شد.
ویلیامز اغلب در زمان حضورش در برنامه درام بداهه نوازی می کرد. در سال 1973، او بورسیه تحصیلی کامل مدرسه جولیارد در شهر نیویورک را دریافت کرد. ویلیامز یکی از 20 دانش آموزی بود که در کلاس سال اول پذیرفته شدند. او در تابستانهای 1974، 1975 و 1976 به عنوان کمک راننده در The Trident در Sausalito، کالیفرنیا کار میکرد. او جولیارد را در سال 1976 به پیشنهاد هاوسمن ترک کرد که گفت جویلیارد دیگر نمی تواند به او بیاموزد.
اجراهای رابین ویلیامز
ویلیامز اجرای استندآپ کمدی را در منطقه خلیج سانفرانسیسکو در سال 1976 آغاز نمود. او اولین اجرای خود را در باغ وحش شهر مقدس، یک کلوپ کمدی در سانفرانسیسکو، انجام داد. ویلیامز به لس آنجلس نقل مکان کرد و به اجرای استندآپ در باشگاهها از جمله فروشگاه کمدی ادامه داد. در آنجا، در سال 1977، جورج شلاتر، تهیه کننده تلویزیونی، از او خواست تا در برنامه احیای خنده حضور یابد. این برنامه در اواخر سال 1977 پخش شد و اولین حضور او در تلویزیون بود.
او به اجرای استندآپ در کلوپ های کمدی مانند Roxy ادامه داد تا مهارت های بداهه نوازی خود را واضح نگه دارد. با موفقیتش در Mork & Mindy، ویلیامز با استندآپ کمدی خود از اواخر دهه 1970 و در طول دهه 1980 شروع به جذب مخاطبان بیشتری کرد. ویلیامز برای ضبط برنامه زنده خود در سال 1979 در کوپاکابانا در شهر نیویورک برنده جایزه گرمی بهترین آلبوم کمدی شد.
ویلیامز گفت که تا حدودی به دلیل استرس اجرای استندآپ، در اوایل کارش شروع به مصرف مواد مخدر و الکل کرد. در سال 2004، او در فهرست "100 استندآپ برتر تمام دوران" کمدی سنترال در رتبه سیزدهم قرار گرفت. پس از شش سال وقفه، در آگوست 2008، ویلیامز یک تور جدید در 26 شهر را با نام Weapons of Self-Destruction اعلام کرد. پس از احیای Laugh-In و حضور در بازیگران نمایش ریچارد پرایور در NBC، ویلیامز در سال 1978 توسط گری مارشال در نقش بیگانه مورک در قسمتی از سریال تلویزیونی روزهای شاد، "اورکان مورد علاقه من" انتخاب شد. ظاهر مورک به قدری در بین بینندگان محبوب شد که به پخش کمدی تلویزیونی Mork & Mindy از سال 1978 تا 1982 منجر شد.
Mork & Mindy در اوج خود، ویلیامز را به یک سوپراستار تبدیل کرد. مورک محبوب شد و در پوسترها، کتابهای رنگآمیزی و سایر کالاها به نمایش درآمد. Mork & Mindy در فصل اول آن چنان موفقیت آمیز بود که ویلیامز در 12 مارس 1979 روی جلد مجله تایم ظاهر شد. این عکس مدت کوتاهی پس از مرگ او در گالری پرتره ملی در موسسه اسمیتسونیان نصب شد تا بازدیدکنندگان بتوانند ادای احترام کنند.
از اواخر دهه 1970 و در طول دهه 1980، ویلیامز با استندآپ کمدی خود و سه برنامه کمدی ویژه، میزبان پنجاه و هشتمین دوره جوایز اسکار بود. ویلیامز همچنین مهمان ثابت برنامه های گفتگوی مختلف از جمله برنامه امشب با بازی جانی کارسون و اواخر شب با دیوید لترمن بود که 50 بار در آن ها حضور داشت. در سال 2006، ویلیامز مهمان سورپرایز جوایز انتخاب کودکان نیکلودئون بود و در یک قسمت از Extreme Makeover: Home Edition که در 30 ژانویه پخش شد ظاهر گردید.
فیلم های رابین ویلیامز در دهه های 80 و 90
اولین نقش سینمایی که به رابین ویلیامز نسبت داده شد، نقش کوچکی در کمدی ۱۹۷۷ میتوانم انجام دهم... «تا زمانی که به عینک نیاز دارم؟» است. با این حال، اولین بازی او در نقش شخصیت اصلی فیلم Popeye (1980) است. او به عنوان شخصیت اصلی در دنیای به گفته گارپ (1982) بازی کرد. اولین موفقیت بزرگ او با بازی در فیلم صبح بخیر، ویتنام (1987) به کارگردانی بری لوینسون بود که باعث شد ویلیامز نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شود.
به ویلیامز اجازه داده شد که این نقش را بدون فیلمنامه بازی کند و بیشتر خطوط خود را بداهه بنویسد. در سال 1989، ویلیامز نقش یک معلم انگلیسی مدرسه خصوصی را در Dead Poets Society بازی کرد که شامل آخرین صحنه احساسی بود که به گفته برخی منتقدان الهام بخش یک نسل بود و به بخشی از فرهنگ پاپ تبدیل شد. به طور مشابه، عملکرد او به عنوان یک درمانگر در Good Will Hunting (1997) حتی برخی از درمانگران واقعی را عمیقا تحت تأثیر قرار داد.
از دیگر بازیهای دراماتیک ویلیامز میتوان به مسکو روی هادسون (1984)، رویاهایی که ممکن است بیایند (1998) و انسان دویست ساله (1999) اشاره کرد.
فیلم های رابین ویلیامز از سال 2000
در سال 2004 در تریلر روانشناختی علمی تخیلی The Final Cut، ویلیامز نقش یک حرفهای را بازی کرد که در ویرایش خاطرات افراد ناخوشایند به یادبودهای غیرانتقادی که در مراسم تدفین پخش میشوند، تخصص دارد. The Angriest Man in Brooklyn آخرین فیلم ویلیامز بود که تا زمانی که او زنده بود اکران شد. در این فیلم، ویلیامز نقش هنری آلتمن را بازی کرد، مردی عصبانی و تلخ که پس از شنیدن اینکه به بیماری لاعلاج مبتلا شده است، سعی می کند زندگی خود را تغییر دهد.
جوایز و افتخارات رابین ویلیامز
بازی های ویلیامز تحسین های مختلفی را برای او به ارمغان آورد، از جمله جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در فیلم Good Will Hunting و همچنین دو نامزدی قبلی اسکار، به ترتیب برای Dead Poets Society و به عنوان یک مرد بی خانمان مشکل دار در The Fisher King. در حالی که ویلیامز در چندین فیلم انیمیشن صداپیشگی شخصیت ها را بر عهده داشت، نقش صداپیشگی او به عنوان جن در انیمیشن موزیکال علاءالدین (1992) برای او نوشته شد.
نقش او در علاءالدین یکی از شناخته شده ترین و محبوب ترین آثار او و پرفروش ترین فیلم در سال 1992 بود. جوایز متعددی از جمله جایزه ویژه گلدن گلوب برای کار آوازی در یک فیلم سینمایی برای ویلیامز به همراه آورد. او در سال 2009 به عنوان اسطوره دیزنی انتخاب شد.
او همچنین برنده شش جایزه گلدن گلوب، از جمله بهترین بازیگر مرد – فیلم موزیکال یا کمدی برای نقشهایش در فیلمهای صبح بخیر، ویتنام (1987)، شاه ماهیگیر (1991) و خانم شکافایر (1993)، همراه با جایزه ویژه گلدن گلوب شد. او همچنین دو جایزه Primetime Emmy، دو جایزه انجمن بازیگران سینما و پنج جایزه گرمی دریافت کرد. او به عنوان یکی از بزرگترین کمدینهای تمام دوران در نظر گرفته میشود.
آثار رابین ویلیامز در صداپیشگی و اجرا
ویلیامز به صداپیشگی در فیلمهای انیمیشن دیگری از جمله FernGully: The Last Rainforest (1992) ، روباتها (2005)، مجموعه فیلمهای Happy Feet (2006-2011) و اجرای آوازی نامشخص در هرکسی قهرمان (2006) ادامه داد. ویلیامز مجری یک برنامه گفتگو برای Audible بود که در آوریل 2000 پخش شد و فقط در وب سایت Audible در دسترس بود.
سایر فعالیت های رابین ویلیامز
در شهر نیویورک، ویلیامز بخشی از باشگاه دوندگان وست ساید YMCA بود و نتایج امیدوارکنندهای را با 34:21 دقیقه در یک دوی 10 کیلومتری در سنترال پارک در سال 1975 نشان داد. کتاب های مورد علاقه او سه گانه بنیاد اثر ایزاک آسیموف بود و کتاب مورد علاقه او در دوران کودکی شیر، جادوگر و کمد لباس بود که بعدا با فرزندانش به اشتراک گذاشت. ویلیامز از علاقه مندان به بازی های نقش آفرینی قلم و کاغذ و بازی های ویدئویی بود.
نام دخترش زلدا برگرفته از شخصیت عنوان سریال The Legend of Zelda، یک سری بازی های ویدیویی مورد علاقه خانواده بود و گاهی اوقات در نمایشگاه های تجاری سرگرمی های مصرف کننده اجرا می کرد. ویلیامز از طرفداران پر و پا قرص انیمه و جمع آوری فیگورها بود. او همچنین به دوچرخه سواری علاقمند بود و این ورزش را تا حدی به عنوان جایگزینی برای مواد مخدر آغاز کرد. در نهایت، او یک مجموعه دوچرخه بزرگ جمع آوری کرد و به یکی از طرفداران دوچرخه سواری حرفه ای جاده تبدیل شد و اغلب به مسابقاتی مانند تور دو فرانس سفر می کرد.
در سال 2016، فرزندانش 87 دوچرخه او را برای حمایت از بنیاد ورزشکاران چالش برانگیز و کریستوفر و دانا بنیاد ریو اهدا کردند. در سال 1986، ویلیامز با ووپی گلدبرگ و بیلی کریستال همکاری کرد تا Comic Relief USA را تاسیس کند. ویلیامز برای حمایت از سوادآموزی و حقوق زنان و همچنین حضور در مزایای جانبازان ظاهر شد. او به طور منظم در مدار USO بود، جایی که به 13 کشور سفر کرد و برای حدود 90000 سرباز برنامه اجرا کرد.
پس از مرگ او، USO از ویلیامز "به خاطر تمام کارهایی که برای مردان و زنان نیروهای مسلح ما انجام داد" تشکر کرد. ویلیامز و همسر دومش، یک سازمان بشردوستانه به نام بنیاد ویندفال برای جمع آوری پول برای بسیاری از موسسات خیریه تاسیس کردند. در واکنش به زلزله کانتربری در سال 2010، او تمام درآمد حاصل از اجرای سلاح های خود تخریبی کرایست چرچ خود را برای کمک به بازسازی شهر نیوزلند اهدا کرد.
نیمی از درآمد به صلیب سرخ و نیمی به صندوق ساختمان شهرداری اهدا شد. ویلیامز با USO برای سربازان آمریکایی مستقر در عراق و افغانستان اجرا کرد. برای چندین سال، ویلیامز از بیمارستان تحقیقاتی کودکان سنت جود حمایت کرد.
علت مرگ رابین ویلیامز
جسد ویلیامز در 11 آگوست 2014 در 63 سالگی در خانه اش در پارادایس کی کالیفرنیا پیدا شد. گزارش کالبد شکافی نهایی که در نوامبر 2014 منتشر شد، به این نتیجه رسید که مرگ ویلیامز خودکشی ناشی از "خفگی با حلق آویز شدن" بود. مشروبات الکلی و داروهای غیرقانونی دخیل نبودند و داروهای تجویزی موجود در بدن او در سطح درمانی بودند.
در این گزارش همچنین اشاره شد که ویلیامز افسردگی و اضطراب داشت. معاینه بافت مغز وی نشان داد که ویلیامز به "زوال عقل منتشر اجسام لویی" مبتلا بوده است. جسد ویلیامز در کلیسای کوچکی در سان آنسلمو سوزانده شد و خاکستر او در خلیج سانفرانسیسکو در 21 اوت 2014 پراکنده شد.