رابرت آگنگو
- وضعیت تأهلمجرد
این فیلم داستان واقعی و الهامبخش ویلیام کامکوامبا، نوجوانی در یک روستای فقیر در مالاوی را روایت میکند. در اوایل دههی ۲۰۰۰، روستای آنها با یک خشکسالی ویرانگر روبرو میشود که منجر به قحطی و ناآرامیهای اجتماعی میگردد. خانوادهی ویلیام، مانند دیگران، در آستانهی گرسنگی قرار میگیرند و او به دلیل ناتوانی خانواده در پرداخت شهریه، مجبور به ترک تحصیل میشود. اما ویلیام که کنجکاوی و علاقهی شدیدی به علم و الکترونیک دارد، تسلیم نمیشود. او با استفاده از کتابهای کتابخانهی کوچک مدرسه، به طور مخفیانه به مطالعه ادامه میدهد و ایدهای جسورانه در ذهنش شکل میگیرد: ساخت یک توربین بادی با استفاده از قطعات اوراقی، از جمله دوچرخهی پدرش، برای تولید برق و پمپاژ آب جهت آبیاری مزارع خشکیده. در حالی که همه، از جمله پدرش، او را دیوانه میپندارند، ویلیام با ارادهای پولادین و با کمک دوستانش، تلاش میکند تا با مهار کردن نیروی باد، امید را به روستای خود بازگرداند.