دیو فرانک
- وضعیت تأهلمجرد
والاس، نمایشنامهنویسی ساکن نیویورک، پس از مدتها با دوست قدیمیاش، آندره، کارگردان تئاتر، برای صرف شام در رستورانی مجلل ملاقات میکند. داستان فیلم شام من با آندره تماماً در قالب یک گفتوگو شکل میگیرد؛ آندره از سفرهای عجیبش به نقاط مختلف دنیا، تجربیات معنوی و تلاشش برای یافتن معنای زندگی میگوید. او باور دارد که زندگی مدرن انسانها را از حقیقت جدا کرده و راه رهایی، تجربهای متفاوت از جهان است. در مقابل، والاس که دیدگاهی عملگرایانهتر دارد، از لذتهای ساده و روزمره دفاع میکند. بحث میان آنها به فلسفه، هنر و هستیشناسی میرسد و هر یک تلاش میکند دیگری را متقاعد کند. در نهایت، مکالمهای که با اختلافنظر آغاز شده بود، آنها را به درکی تازه از دیدگاههای یکدیگر میرساند.
ویدئو ها
عکس ها
بیوگرافی